دلتنگی های من و اون غریبه
دلتنگی های من تو هستی که میدانی و خبر نداری
چه فرقی میکند باشی یا نباشی وقتی خوشی هایت برای دیگری بود برای من جایی نداشتی وقتی که از خوشی فارغ شدی گیر من افتادی این هم شانس من است که ناخوشی ات را برایم هدیه آوردی و زمانی که از پل گذشتی دیگر پشت سرت را نگاه نکردی نه اینکه ببینی چه کسی باتو بود لااقل ببینی چه کسی در دریای بی کسی ها برایت دست و پا زد باز هم مهم نیست که باشی و ببینی و بدانی همینکه نیستی برای آسوده خاطریم کافیست میدانم که تو راندارم و رهگذری بیش نبودی آمدی و رفتی به مقصد برسی و پیاده شده به خانه خود بروی اگر زیباست باتو بودن زیباتر است بی تو بودن ؟!!!؟ نظرات شما عزیزان:
سلام عزیزم وبلاگ خوبی داری خوشحال میشم بهم سر بزنی و نظر بدی
![]() پاسخ:سلام ممنون از لطفت آدرس وبلاگت کامل نیست نمیتونم بیام دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 10:25 :: نويسنده : هادی
نويسندگان |
||
![]() |